امیر رضای من حدود سن٤سالگی به همراه خانواده وارد شهرستان هشترود شد ودر بدو ورود نمی دونست که چه اتفاقاتی قرار است براش بیفته مثلا قراره دوران مهم تحصیلی رو اونجا شروع کنه و یا صاحب خواهر کوچولوی بشه و یا با دوستان زیادی آشنا بشه از جمله امیر محمد غفارزاده و خانم محدسه کیمیاو... البته دور بودن از خانواده ودیار را نمی شد تحمل کرد .مگر داشتن همسایه ای چون خانواده آقای غفارزاده (بابا) که هر یک از اعضای خانواده همچون برادر وخواهری واقعی بودند در کنار ما که هیچ موقع نمی شه خو بی ها شون رو فراموش کرد. تصویر سمت راس...