آینازآیناز، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

آینازوامیررضا

7ماهگی آیناز

      ٨ماهگی آیناز       عکسهای 9هاهگی آیناز که تونست برای اولین بار رو پای خودش بایسته     الهی که عزیزم توی زندگیت همیشه با تکیه به خداوند روپاهی خودت بایستی       ...
27 دی 1390

آیناز واسرا

اسرا دوست آیناز اهل هشتروده و 25روز از آیناز کوچکتره .با اینکه اینا حدود 15 ماه کناریکدیگر بودن ولی اگه به ادامه مطالب مراجعه کنید میبینید که دوستیشون ادامه داره . انشاا.. که همین جوری ادامه داشته باشه. تصویر سمت راست آیناز سمت چپ اسرا                                                                    ...
27 دی 1390

در شهر میانه

فرشته های کوچولوی من که شهر های قبلی زیاد یادشون نمیاد بر عکس از میانه با قافلان کوه و پل و قلعه دخترش وقزل اوزنش واز شهر باصفاش مردم مهمان نوازش خیلی خیلی خاطرات خوش و شیرینی به یاد دارن نمیدونم برای فرشته هام از کی و از کجا بگم از محبت بی دریق عمو داودی و عمه محبوبه بگم از آبجیهای دوقلو صبا و صدف بگم یا از فاطمه که بهش عروس میگفتن .یا از آبجی مهسا بادخترش ریحانه یا از زیبا با دختراش رومینا وروزیتا یا از آمنه با دخترش سارا یا ازحکیمه خانم وخانوادش از راضیه خانم ودخترش مریم یا از ناهید خانم وفاطمه خانم وخیلی از همکارها وهمشهریامون که ساکن میانه بودن که دیگه نمی شه اسم یک یک شون رو برد که همگی به نوبه خود باعث شدن ما در طو...
27 دی 1390

امیر رضا در کلاس اول

قبلا گفته بودم که امیررضا در هشترود به مدرسه می رود و این هم عکسش از کلاس اول همراه معلمش آقای علیپور اسم مدرسه اش هم دبستان شهید رجایی بود .که خیلی هم  به خونمون نزدیک بود. امیررضا همراه معلم کلاس دومش آقای زمانی     امیررضا همراه آقای صفی خانی معلم کلاس چهارم     این غکس هم از مراسم پایان تحصیلی امیررضا از کلاس پنجم   این هم روز اول در مدرسه تیز هوشان ...
25 دی 1390

و اما در مراغه

شهرستان مراغه با همه قدمت و تاریخ کهنش از آذر ماه سال  88پذیرای فرشته های من است تا ببینیم بعدش چه میشه  امیررضا که ترم  د وم کلاس پنجم را در دبستان امیرکبیر مراغه گذراند با تلاش خود وزحمات بیدریق آقای جهانگیری وآقای مرندی توانست به مدرسه ی استعدادهای درخشان راه پیدا کنه  والان هم در آنجا مشغول تحصیله . و آیناز هم در دبستان صدف مشغول به تحصیله که برای هر دو آرزوی موففقیت داریم.                                        ...
24 دی 1390

ورود به شهر خوشه های طلایی ورودهای پرآب

امیر رضای من حدود سن٤سالگی به همراه خانواده وارد شهرستان هشترود شد ودر بدو ورود نمی دونست که چه اتفاقاتی قرار است براش بیفته مثلا قراره دوران مهم تحصیلی رو اونجا شروع کنه و یا صاحب خواهر کوچولوی بشه و یا با دوستان زیادی آشنا بشه از جمله امیر محمد غفارزاده و خانم         محدسه کیمیاو...   البته  دور بودن از خانواده ودیار را نمی شد تحمل کرد .مگر داشتن همسایه ای چون خانواده آقای غفارزاده (بابا) که هر یک از اعضای خانواده همچون برادر وخواهری واقعی بودند در کنار ما که هیچ موقع نمی شه خو بی ها شون رو فراموش کرد.            تصویر سمت راس...
15 دی 1390