و اما در مراغه
شهرستان مراغه با همه قدمت و تاریخ کهنش از آذر ماه سال 88پذیرای فرشته های من است تا ببینیم بعدش چه میشه امیررضا که ترم د وم کلاس پنجم را در دبستان امیرکبیر مراغه گذراند با تلاش خود وزحمات بیدریق آقای جهانگیری وآقای مرندی توانست به مدرسه ی استعدادهای درخشان راه پیدا کنه والان هم در آنجا مشغول تحصیله . و آیناز هم در دبستان صدف مشغول به تحصیله که برای هر دو آرزوی موففقیت داریم.  ...
نویسنده :
مامان امیررضاوآیناز
19:03
آیناز و اولین عروسکش
ورود به شهر خوشه های طلایی ورودهای پرآب
امیر رضای من حدود سن٤سالگی به همراه خانواده وارد شهرستان هشترود شد ودر بدو ورود نمی دونست که چه اتفاقاتی قرار است براش بیفته مثلا قراره دوران مهم تحصیلی رو اونجا شروع کنه و یا صاحب خواهر کوچولوی بشه و یا با دوستان زیادی آشنا بشه از جمله امیر محمد غفارزاده و خانم محدسه کیمیاو... البته دور بودن از خانواده ودیار را نمی شد تحمل کرد .مگر داشتن همسایه ای چون خانواده آقای غفارزاده (بابا) که هر یک از اعضای خانواده همچون برادر وخواهری واقعی بودند در کنار ما که هیچ موقع نمی شه خو بی ها شون رو فراموش کرد. تصویر سمت راس...
نویسنده :
مامان امیررضاوآیناز
15:41
الهی مامان فدات شه چرا این جوری شدی
تولد دومین فرشته مامان و بابا
و در ٢٨ اردیبهشت ٨٤ بود که خداوند یک خواهر کوچولو به امیررضا عنایت کرد تا امیررضای من در دوران زندگی تنها نباشه و ما تصمیم گرفتیم که اسم این فرشته کوچولو رو آیناز بزاریم واز این تاریخ بودکه ما صاحب دو تا فرشته بودیم که یکی از یکی نازتر و صد البته شاکر بودیم از خداوند. ...
نویسنده :
مامان امیررضاوآیناز
0:12
6ماهگی آیناز در هشترود
الهی مامان فدای اون خنده های زیبات بشه .الهی که هیچ وقت غم و غصه به زندگیت سایه نندازه. ...